بدبین ها واقع بین هستند اما خوش بین ها موفق ترند.

تحقیقی که توسط یک روانشناس به نام مارتین زلیگمان انجام شد، فایده تفکر مثبت را آشکار و تأیید می کند. در این تحقیق که بین بازاریاب های یک شرکت بیمه انجام شد، زلیگمان دریافت که آدمهای بدبین واقع بین هستند؛ اما آدمهای خوش بین موفق تر هستند.

علت این امر گفتگوی درونی آدمهای خوش بین با خودشان است. وقتی یک بازاریاب خوش بین به مشتری تلفن می زند ولی از او پاسخ منفی می شنود، به خودش می گوید احتمالا خیلی گرفتار بوده و یا در آن لحظه احساس خوبی نداشته است. این شرایط لحظه ای مشتری بوده و معنای ناتوانی او نیست. او فقط بدشانس بوده که در زمان مناسبی تماس نگرفته است! شاید هم اصلا درباره این موضوع فکر نکند و فورا به سراغ تماس تلفنی با مشتری بعدی برود.

اما وقتی یک بازاریاب بدبین به مشتری تلفن می زند و از او جواب منفی می شنود، گفتگوی درونی او کاملا با مثال بازاریاب خوش بین متفاوت است. او یک دلیل کلی برای این حالت پیدا می کند. احتمالا بازاریاب بدبین با خودش فکر می کند که بازاریاب بدی است و هیچ وقت در این کار موفق نخواهد شد. روحیه بازاریاب بدبین با این فکرها خراب و تضعیف می شود و در نتیجه تماس های تلفنی کمتری برقرار می کند. با کم شدن تماس های تلفنی، میزان فروش او هم افت می کند.

به همین دلیل است که هنری فورد می گوید "اگر فکر می کنید که موفق نخواهید شد، حق با شماست. اگر هم فکر می کنید که می توانید موفق شوید، باز هم حق با شماست".